عاشقانه های من
عشق یعنی دستهایی رو به دوست عشق یعنی مرگ در راهت نکوست عشق یعنی شاخه ای گل در سبد عشق یعنی دل سپردن تا ابد عشق یعنی سروهای سربلند عشق یعنی خارها هم گل کنند عشق یعنی تو بسوزانی مرا عشق یعنی سایه بانم من تو را عشق یعنی بشکنی قلب مرا عشق یعنی می پرستم من تو را عشق یعنی آن نخستین حرفها عشق یعنی در میان برفها عشق یعنی یاد آن روز نخست عشق یعنی هر چه در آن یاد توست عشق یعنی تک درختی در کویر عشق یعنی عاشقانی سر به زیر عشق یعنی بگذری از هفت خان
ما کسایی که به فکرمون هستن رو به گریه می اندازیم. ما گریه می کنیم برای کسایی که به فکرمون نیستن. و ما به فکر کسایی هستیم که هیچوقت برامون گریه نمی کنن. این حقیقت زندگیه. عجیبه ولی حقیقت داره.
نمی دانم چرا این گونه هست؟ وقتی نگاه عاشق کسی به توست می بینی اما،دلت بسته به مهر دیگری است. بی اعتنا می گذری وعاشقانه به کسی می نگری... که دلش پیش تو نیست
گر دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است اگر دنیای ما دنیای درد است بدان عاشق شدن از بحررنج است اگر عاشق شدن پس یک گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است
خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود
چرا غمگینی؟عاشق شدم!!!! آیا عشق شیرین است؟بله....شیرین تر از زندگی!!!! چرا تنهایی؟ویژگی عاشق هاست!!!! لذت تنهایی چیست؟فکر به او و خاطرات و!!!! چرا می روی؟برای اینکه او رفت!!!! دلت کجاست؟پیش او!!!! قلبت کجاست؟او برده!!!! پس حتما بی رحم بوده؟نه...اصلا!!!! چرا؟چون باز هم او را می پرستم